تئاتریکال

هنری فرهنگی اجتماعی

تئاتریکال

هنری فرهنگی اجتماعی

زکام

زکام    

 

 

  

این احساس من است که دروغ میگوید از تو و یا احساس توست که جابه جا از لبانت تراوش میکند؟

چرا میشنومت ولی نیستی انگار؟ این چشمان من است که بسته مانده و یا تویی که دور از منی؟

من کجای توام؟

تو را جه میشود نازنینم؟ یخ بسته ای انگار و مرا لرز میدهی. قندیل شده ای و بر قلبم فرود می آیی.

تو یخ بسته ای ؟

یخ بسته ای که هر زمان  نیستی و حرف میزنی ، تمام وجودم میلرزد؟

 چقدر دلم برایت تنگ شده است بی تاب من. برای آشفتگی موهایت . برای پرهایی که بر موهایت باد را دیدار میکرد. برای چشمهای شیشه ایت.

من زکام گرفته ام و تو هر روز ، یخ به حلقم فرو میکنی.

آیا تو یخ بسته ای؟

نظرات 4 + ارسال نظر
احسان شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 http://lakposht.blogsky.com

سلام
ایسا
سید رو بگو بیاد ببینمیش
متن خواندنی بود و عکس هم زکامی ممنون .

به روی چشم احسان جان. از لطف شما ممنون

احسان شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 23:58 http://lakposht.blogsky.com

اجرای عاشقیت یک مرغ

احسان ن یکشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 http://radioehsan.blogsky.com


"من کجای توام؟"

مم نون

سپاس از شما

جدول کلمات دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 21:00

من همانند تو به گناهی مرتکب نشده متهمم من همانند تو هستم حتا اگر منطقی نباشم...
ای پری افسونگر مرا تا به کجا به دنبال خود میکشی؟؟؟

بودنهای منطقی ترسناکند و ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد